مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری .
دعا میکنم غرق باران شوی / چو بوی خوش یاس و ریحان شوی / دعا میکنم در زمستان عشق / بهاری ترین فصل ایمان شوی .
خدایا به هرکه دوست میداری بیاموز که دوست داشتن از زندگی کردن بهتر است و به هرکه دوست تر میداری بچشان !
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم / تا به کی در غم تو ناله شب گیر کنم .
خانه ی دل جای هر بیگانه نیست / کوی مجنون جای هر دیوانه نیست / قلب مجنون به لیلی خوشتر است / غیر لیلی لایق این خانه نیست .
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نامهربانی دم ز حاشا میزدی / دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا سحر / کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی .
اگه خرسی دنبالت کرد بترس ، چون اون هم فهمیده تو چه عسلی هستی !
الهی خستگی هات دور دور شه / چشای دشمنات کور کور شه / الهی هر چی از دنیا میخوای / به یه چشم به هم زدن زود جور جور شه .
زندگی مثل یه جادست ، منو تو مسافراشیم / قدر لحظه ها رو بدونیم ، شاید فردا نباشیم .
دلتنگیهایم از دوری توست ، تو که در آن غروب جدایی تنها ، مسافر جاده ها شدی و کوله بارت را پر از یاس های سپید کردی تا بهای هنگفت عشق را بپردازی و عاشقانه بازگردی ، من چشمانم را به امتداد جاده دوخته ام ، می دانم که روزی خواهی آمد ، آن روز که عشق نایاب ترین عنصر زندگی انسانهاست .
تو را در عین دوری دوست دارم ٬ تو را با این صبوری دوست دارم گل نرگس ٬ گل جاوید ایام ٬ تو را صد سال نوری دوست دارم . . .
عشق را رنگ آبی زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردی را سیاه، دروغ را سفید، ولی نمی دانم چرا به تو که میرسم نمی دانم مهربانی چه رنگی است . . .؟
نمیدانم با آنکه میدانم از آن من نخواهی بود ولی با تار و پود جان برایت خانه میسازم . . .
مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری / مثل یک حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری . . .
مسیج اورژانسى:همین آلان که دارى مسج مى خونى،خودت روماچ کن، دلتنگت شدم!!
آموخته ام … که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی . . .
دعا میکنم غرق باران شوی / چو بوی خوش یاس و ریحان شوی دعا میکنم در زمستان عشق / بهاری ترین فصل ایمان شوی . . .
وصیت کردم بعد مرگم قلبمو اهدا کنن اما گفتن اجازه صاحبش لازمه . اجازه میدی !؟
تنها یک راه به سوی بهشت وجود دارد که در زمین ، آن را عشق می نامند . . .
قرارمون این نبود ، قرار بود برای برقراری یکدیگر بکوشیم نه برای بی قراری ، حالا که از من دوری بدجوری بی قرارتم . . .
عاشقتم تو این دو روز خوب و بد / با من بمون ، باهات بمونم تا ابد . . .
مست عشقم مست شوقم مست دوست / مست معشوقی که دنیا دست اوست . . .
روز محشر عاشقان را قیامت کار نیست / کار عشق جز تماشای وصال یار نیست . . .
ما ز یاران چشم یاری داشتیم هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم !
امروز رفتم برات یه ساعت بخرم ولی هرچی گشتم هیچ ساعتی به قشنگیه اون ساعتی که دیدمت پیدا نکردم !
گاه برای ساختن باید ویران کرد ، گاه برای داشتن باید گذشت و گاه در اوج تمنا باید نخواست . . .
یک شاخه گل رز میتونه باغ من باشه / یه دوست با وفا میتونه دنیای من باشه
اگر من بمیرم شاید تو ناراحت بشی ، اما اگه تو ناراحت بشی من میمیرم . . .
اگه قصر شاهی تو واسه من جایی نداره / کلبه خاکی فلبم قابل تورو نداره . . .
برای دیدن تو ، چشم میکنه گدایی / به خدا که این گدایی ، ندهم به پادشاهی . . .
خواب اصحاب کهف قصه تکراری ماست / ما همانیم که در غار دلت پوسیدیم . . .
یک بوسه ز لبهای تو در خواب گرفتم / گویی که گل از چشمه مهتاب گرفتم در برکه اشکم همه دم نقش تو دیدم / این هدیه خوبیست که از آب گرفتم هرگز نتوانی که ز من دور بمانی / چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم . . .
واسه اینکه یه گل بخنده ، حتما باید ابری گریه کنه ” ابرتم “ گلم ، همیشه بخند . . .
برو برو بادبادک ، بگو به اون ناز نازک عید گل و شاپرک جلو جلو مبارک . . .
از فردا ماه گرفتگی شروع میشه ، اگه منو گرفتن ، مواظب خودت باش
روزی به میخانه رفتم تا در غم یار شرابی نوشم ، قناری را دیدم به صاحبش گفتم فروشیه ؟ گفت : نه رفیقمه به سلامتی هرکی که رفیقش رو نمیفروشه
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد ، نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاکم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم ، سوتکی سازد ، گلویم سوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ و بی پروا و بازیگوش ، و او یک ریز و پی در پی ، دم گرم گلویش را در گلویم سخت بفشارد ، و خواب خفگان خفته را آشفته تر سازد ، بدین سان بسوزاند دلم سکوت مرگ بارم را . . .
من پذیرفتم شکست خویش را ، پند های عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است ، میروم از رفتنم تو شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنها تر از من میروی ، آرزو دارم تو هم عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را ، سختی برخورد های تلخ را
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم ، گرچه در خویش شکستیم ، صدایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ، گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکینم یادمان باشداگر شاخه گلی را چیدیم ، وقت پر پر شدنش ساز و نوایی نکینم . . .
بچه ها توی کلاس سر و صدا میکردند ، ناظم میاد تو ، با عصبانیت میگه: اینجا طویله است ؟ یکی بلند میشه میگه : نه آقا ، اشتباهی امدید !
در پایان هر رنگین کمان ، آب از خروش و جریان میافتد در پایان هر داستان در میابیم همه چیز گفته شده است ولی عزیزم این را بدان : دوستت دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم
عشق یعنی شب نشینی با خدا / گفتگو با ناله اما بی صدا / عشق پرتاب گلی از سوی دوست / هرکجا باشد دلم همراه اوست .
در جهان هرگز نشو مدیونه احساس کسی / تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی / گوهر خود را نزن بر هر سنگ نالایقی / صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی .
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی ، یا غذا نیست که بهش ناخونک بزنی ، یا رفیق نیست که بهش کلک بزنی ، عشق مقدسه باید جلوش زانو بزنی .
به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیت های ظاهریت .
زیباست وقتی قلبی داری که صاحبش خودت هستی ، اما زیباتر آن است که دوستی داری که قلبش تو هستی .
در لحظه های شادیت من را یاد کن تا غم لحظه های غمگینم کم شود .
دلت را جایی بگذار که وقتی رفتی بیاریش ، ببینی ازش بهتر از خودت نگهداری کردن .
خدایا به فرشتگانت بسپار که در لحظه لحظه ی نیایش خویش ، عشق مرا از یاد نبرند .
تو آسمون چشم تو یه بنده ی حقیرم / میخوام بگم دوستت دارم میشه برات بمیرم .
هرجا بری یادت نره یه عاشقی به یادته / دو چشم منتظر به در همیشه چشم به راهته . -----
از عشق تو من جوجه خروسم / قدقد بکنی لپتو میبوسم !
با اینکه سیم کارتمون اعتباریه ولی معرفتمون دائمیه !
مهربانی تزئین لحظه هاست برای مهربانیت جوابی جز دوست داشتن ندارم . . .
خدایا وقتی ازم گرفتی و بهم بخشیدی ، فهمیدم که معادله زندگی ، نه غصه خوردن برای نداشته هاست و نه شاد بودن برای داشته ها . . .
اگه ما کنار هم باشیم خوشیم / پس خوبه از هم دیگه جدا نشیم من کنار تو ، تو کنار من / پس نگاه با هر غریبه قدغن
این سخن در آسمان باید نوشت: با تو در دوزخ مداوم ، بی تو هرگز در بهشت . . .
تنهایی آدم ها به عمق دریاست ، ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافیه . . .
MARAb-T920b این طوری نمی تونی بخونیش، برو بگیرش جلوی آینه !
خواستم توی قلبت خونه کنم دیدم زمینش خیلی گرونه ! ما که فقیریم ، توی چشات چادر میزنیم . . .
فرقی نمیکنه که به اندازه دل یک گنجشک دوستت داشته باشم یا به اندازه دل فیل مهم اینه که به اندازه یک دا دوستت دارم . . .
اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم / خدا داند که با چشمت هزاران قبله می سازم . . .
دانم و دانی که جانم عاقبت از آن توست / پس نزن آتش به جانم چون که جانم جان توست گر زنی آتش به جانم من بسوزم در رهت / پس از آن هر ذره خاکسترم خواهان توست . . .
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .
هر آنکه از رفاقت دم میزد / ولی ناخوداگاه از خیانت دم میزد
حتی اگه دیدن تو برام بشه غیر محال ، مهم اینه دوست دارم ، فاصله ها رو بی خیال .
پرواز که می کنی به جایی که می خواهی می روی ، پرتاب که می شوی به جایی که می خواهند تو را می برند ، پس پرواز کن تا به جایی که می خواهی بروی .
باران باش و ببار و نپرس پیاله های خالی از آن کیست !
قلکمو میشکنم با نصف پولش نازتو میخرم ، با نصف دیگش مداد رنگی تا نازتو بکشم .
اگر شبی از شبای زمستانی مسافری به عنوان گرمای نگاهت به تو پناه آورد تنهایش نگذار ، شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکیه ی لبخندش محتاج شوی .
غمگینو بی قرارم ، غمگین تر از بهارم ، وقتی تو رو ندارم ، نفرین به هرچی دارم .
این پیام تقدیم به کسی که نامش در بهار من ، یادش در اندیشه ی من ، عشقش در قلب من و دیدارش آرزوی من است .
فریاد زدم بدونی بیزارم از جدایی ، دلم برات تنگ شده عزیز دل کجایی ؟
اگر شب های من روشن ، تویی فانوس شبهایش ، اگر حرفی زنم از گل ، تویی معنا و مفهومش ، اگر من عاشقم عشقم تو هستی ، اگر من شاعرم شعرم تو هستی .
دوست عزیزم هروقت تونستی برف رو سیاه کنی ، کلاغ را سفید ، هروقت تونستی آتش را ببوسی ، در آب نفس عمیق بکشی ، هروقت تونستی اشک سنگ رو ببینی ، شادیه غم را ببینی ، اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد .
تو را با غیر خود می بینم صدایم در نمی آید ، دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید ، نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم ، تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید .
شب ها که بغض می کنی دنیا سکوت می کنه ، زمان به صفر می رسه زمین سقوط می کنه .
لحظه ی پاک نیایش دارم از خدا یه خواهش ، بر سر دل های سوخته بکشه دست نوازش .
به یاد آرزوهایم سکوتی می کنم بالاتر از فریاد .
من ساده رو بگو دل به کسی باخته بودم ، روی دریا خونه ای مقوایی ساخته بودم .
زار و خسته دل شکسته ، بینوا فرهاد من ، مرغ آین کی به شیرین میرسه ، فریاد من .
من و تو ایم دو پژمرده گل میان کتاب ، من و تو ایم دو دلبسته از قدیم به هم ، شبیه یکدیگریم و چقدر دلگیر است ، شبیه بودن گلهای بی شمیم به هم ، من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم ، من و تو کوه شدیم و نمی رسیم به هم ، بیا شویم چو خاکستری رها در باد ، من و تو را برساند مگر نسیم به هم !
بینند همه هلال و من ابرویت ، گیرند همه روزه و من گیسویت ، در دایره ی دوازده ماه تمام ، یک ماه مبارک است آن هم رویت .
حلالم کن اگر دوری اگر دورم ، اگر با گریه می خندم حلالم کن که مجبورم ، نگو عادت کنم بی تو که می دونی نمی تونم ، که می دونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم .
حال من دست خودم نیست / دیگه آروم نمیگیرم دلم از کسی گرفته / که میخوام براش بمیرم . . .
ما را که بجز توبه شکستن هنری نیست / با زاهد بی مایه شکستن ثمری نیست برخیز جز این چاره نداری که در این حال / جز جام می و مطرب و ساقی خبری نیست . . .
بعضیا میگن دنیا ارزشش رو نداره ! مگه میشه دنیایی که تو رو داشته باشه بی ارزش بشه !
تو مانند کبوتر ها نجیبی ٬ تو مثل داستانهای عجیبی گناه من چه بود که گفتی ٬ از این پس از نگاهم بی نصیبی . . .
کاش تو چایی بودی و من قند ! تا خودم رو فدات میکردم تا تلخی روزگار رو حس نکنی !
یک ساعت که آفتاب بتابد ، خاطره آن همه شب های بارانی از یاد میرود این است حکایت آدم ها ، فراموشی . . .
خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .
یادمان باشد عشق متعلق به لحظه هاست و نفرین برای همه ی عمر . . .
باز کن ار سر گیسویم بند / پند بس کن که نمیگیرم پند در امید عبثی دل بستن / تو بگو تا به کی آخر ، تا چند . . .
دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یارترین / سینه را ساختی ز عشقش سرشار ترین آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین / چه دل آزارترین شد ، چه دل آزارترین . . .
تو را دوست داشتن برای من عبادت است از تو دور بودن برای من قیامت است آزادی عشق تو برای من حاجت است دیدن رخ ماهت برای من زیارت است . . .
هرز گاهی دریا هوس میکنه به ساحل سری بزنه براش مهم نیست ساحل دستشو میگیره یا نه مهم اثبات وفاداری دریاست . . .
عشق طوفانی بگذشته او ، در دلش ناله کنان میمیرد چون غریقی است که با دست نیاز / دامن عشق تو را میگیرد . . .
یک سبد درد ، یک گلدان مرگ ، و لباسی سفید برای جشنی بزرگ خواه ناخواه همه دعوت میشویم . . .
کاش میشد در غروب آفتاب ، بی صدا با سایه ها کوچید و رفت . . .
عشق توئی عاشق منم ٬ دریا توئی قایق منم اگر دزدیدند قایقت را ٬ غم مخور ٬ سارق منم !!
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران تو به اندازه تنهایی من شاد بمان . . .
پنج تا از بزرگترین کلمات : من نمیخوام از دستت بدم چهار تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی سه تا کلمه شیرین : تو رو تحسین می کنم دو تا کلمه شگفت انگیز : دلتنگت هستم یک کلمه که از همه مهمتره : تو . . .
حال ما بی آن مه زیبا مپرس / آنچه رفت از عشق او بر ما مپرس
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست / که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر / نهادم آیینه ها در مقابل رخ دوست . . .
هر چند پیر و خسته و ناتوان شدم / هر که یاد روی تو کردم جوان شدم . . .
تو مگه باده فروشی که همه مست تو اند / تو مگه ساغر عشقی که همه معشوق تو اند منشین با همگان ای گل زیبای دلم / که به ظاهر همه مشتاق و خریدار تو اند . . .
بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن بوسه آتش می زند بر جسم و جان / بوسه یعنی عشق من با من بمان . . .
شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است / ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است / لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است . . .
از خود خانه و کاشانه ای ندارم ، اما در عمق آرزوی من این است که در دل تو خانه ای داشته باشم ، به مساحت یک قلب . . .
شبی پر کن از بوسه ها ساغرم / به نرمی بیا همچو جان در برم تنم را بسوزان در آغوش خوش / که فردا نیابند خاکسترم . . .
عشق از من و نگاه تو تشکیل می شود ، گاهی تمام من به تو تبدیل می شود . . .
چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی / جهانی عشق در من آفریدی دریغا، با غروب نابهنگام / مرا در دام ظلمت ها کشیدی . . .
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان !؟ بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
دیروز اومده بود دیدنم ، با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم ، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود . . .
دیروز تمام خاطرات با تو بودن را دور ریختم ، امروز هر چه می گردم خودم را پیدا نمی کنم . . .
بغض کن اما نبار، خشک شو اما نریز ، دیر کن اما بیا . . .
این اس ام اس رو واست فرستادم و الان خوشحالم ، چون می دونم اسمم روی صفحه گوشیت افتاده ، حداقل یک ثانیه بهم فکر کردی و این یک ثانیه برای من یک دنیاست . . .
تو مرا فریاد کن ای هم نفس / این منم آواره ی فریاد تو این فضا با بوی تو آغشته است / آسمانم پر شده از یاد تو . . .
هر که دیوانه نشد از عشق تو عاقل نیست / آنکه نشناخت تو را معرفتش کامل نیست . . .
از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است / از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است . . .
این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی و عاطفه ای را به بازی عشق در آوردی تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند . . .
همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد . . .
گل بودم در ایام جوانی ، جوان بودم نکردم زندگانی . . .
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد . . .
بر درت می آمدم هر شب مرا وا میزدی / گفتمت نا مهربانی دم ز حاشا میزدی دیدمت یک شب به دریا خیره بودی تا به سحر / کاش دریای تو بودم دل به دریا میزدی . . .
کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب . . .
شهیدان را به نوری ناب شوییم / درون چشمه ی مهتاب شوییم شهیدان همچو آب چشمه پاکند / شگفتا آب را با آب شوییم . . .
شاخه گلت سالها بود در میان دفترت خوابیده بود ، بی اجازت امروز بیدارش کردم .
همه بغض من تقدیم غرور نازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .
خیالت راحت ، دیگر اشکی نیست که به بالینت بریزد و احساس را شکوفا کند ، تنها بغضیست که فرو رفتنش حسرت در چشمانم می تازد .
بریدم بند ناف دلبستگی را با قیچی دلسردی .
رابطه ی قلبی دو دوست نیاز به بیان الفاظ و عبارات ندارد . (جبران خلیل جبران)
نماز عشق ترتیبی ندارد ، چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستی نیست . (ارد بزرگ)
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ، او جانشین همه ی نداشتن های من است .
خدا به من زیستی عطا کن که در لحظه ی مرگ ، به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کردم ، سوگوار نباشم .
ارزش وجودی انسان به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد .
هرکس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست .
جا برای گنجشک زیاد است ولی ، به درختان خیابان تو عادت دارم .
باز امشب غزلی کنج دلم زندانی است ، آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است ، هیچ کس تلخی لبخند مرا درک نکرد ، های های دل دیوانه من پنهانی است .
دوست دارم شب را به غم تو سر کنم ، دفتری را از اشک چشمم تر کنم ، نام آن دفتر نهم دیوان عشق ، عشق را عنوان آن دفتر کنم .
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ، شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم ، تو چیستی که از هر موج تبسم تو ، بسان قایق سرگشته ی روی مردابم .
دوست دارم همیشه از تو بنویسم بی آنکه در جستجوی قافیه ها باشم ، بی آنکه واژه ها را انتخاب کنم ، دوست دارم از تو بنویسم که می دانم هنوز دوستم داری و هر سپیده دم یک سبد مهربانی از تو دریافت می کنم .
دنیا یه میدونه ، سرنوشت اما یه بازی ، پیش ام ما نوشتن ، حقته باید ببازی .
از دیار آشنایی پا کشیدن مشکل است ، از تو ای آرام جانم دل بریدن مشکل است .
دل رو زدم به دریا ، زدم برات پیامی ، فقط برای اینکه ، نگی که بی مرامی .
ای نگاهت پلی از مخمل و از ابریشم ، روزگاریست که تنها به تو می اندیشم .
به پرستو نباید دل بست زیرا که او نازک دل است ، و می گریزد از ما ، مانند باد از سرما ، و فراموش می کند تمام روزهای باهم بودن را .
بگو یارم کجاست تا خاک پایش را طوطیای چشمانم کنم .
من پذیرفتم شکست را ، پندهای اهل دور اندیش را ، من پذیرفتم که عشق افسانه است ، این دل درد آشنا افسانه است ، می روم از رفتن من شاد باش ، از عذاب دیدنم آزاد باش ، چون که تو تنهاتر از من می روی ، آرزو دارم که تو عاشق شوی ، آرزو دارم بفهمی درد را ، معنی برخوردهای سرد را .
نبودن هیچگاه به سختی فراموش کردن نیست .
مصرعی از قلب من با مصرعی از قلب تو شاه بیتی می شود در دفتر دیوان عشق .
غم بی تو ماندن آنچنان سنگین است که به هر آیینه ای می نگرم می شکند .
زندگی زنجیره ای از لحظه های لذت بخش است .
همه چیز برای من و تو می شکفد و اولین اندیشه جهان فقط می تواند از آن ما باشد ، ما عاشقیم و بهشت برای ما آفریده شده ، فقط برای من و تو .
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان ؟ بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
خداوند بی نهایت است ، اما به قدر نیاز تو فرود می آید ، به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا است .
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ، گرچه که دورم از تو منولی دلم به یاد توست .
از خود خانه و کاشانه ای ندارم ، اما در عمق آرزوی من این است ، که در دل تو خانه ای داشته باشم ، به مساحت یک قلب .
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ، ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن ، دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا ، دل شکستن کار آسانی است حرفش را نزن .
بخند ای عشق ای امید فردا که من خندیدنت را دوست دارم ، به باغ خاطرم هر روز و هر شب تو را تنهای تنها دوست دارم ، منم چون ماهی افتاده در شن تو را مانند دریا دوست دارم ، نگاهی کن به من ای عاشق دل تو را مانند رویا دوست دارم .
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم ، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم ، وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم و باز تنهاییم !
تو اگر می دانستی که چه زخمی دارد خنجر از دست رفیقان خوردن ، از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی ؟
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز ، کان سوخته را جان شد و آواز نیامد ، این مدعیان در طلبش بی خبرانند ، کان را که خبر شد خبری باز نیامد .
زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزومندم .
دیروز می مردند و فراموش می شدند آرام آرام ، امروز چه زود از یاد رفته ایم بی آنکه بمیریم !
گر لایق ما نیست که ما یاد تو باشیم ، بگذار که در سایه ی دیوار تو باشیم .
حتی اگه دیدن تو برام بشه خیلی محال ، مهم اینه دوستت دارم فاصله ها رو بی خیال .
هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز من یه دونه دوست دارم
گفته بودی دلتنگی هایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند. می گفتی قاصدکها گوش شنوا دارند غم هایت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار . من اکنون صاحب دشتی قاصدکم. اما مگر تو نمی دانستی قاصدکهای خیس از اشک می میرند؟
فرشته ای از سنگ پرسید : چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد ؟ سنگ تبسمی کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنین خواسته ای باشم
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
شاید یه کسی شب ها برای اینکه خواب تورو ببینه به خدا التماس می کنه شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ می زنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه مطمئن باش یه کسی شب ها به خاطر تو توی دریای اشک می خوابه ولی تو اون رو نمی شناسی
از غصه این درد ندانم چه کنم یا هست پناهی و ندانم چه کنم؟ وز دل بیمارم هر دم تا ز سحر ز شوق روی بی تابت چه کنم؟ چشم من شرم باد ، ز تو نظری با دل عشاق خویش ز دوریت چه کنم ؟ گرچه وصال آغازگر رویای ما بود با مرگت زین سر آغاز چه کنم ؟
بوسه تنهاتصادفی است که خسارت نداره.آغوش تنها پارکینگیه که جریمه نداره.پس بیا داخل پارکینگ با هم تصادف کنیم.
فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد ...
ان کس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم.
برو پایین . . برو پایین تر. . . برو به خدا سر کاری نیست . . حالا برو بالا ، ولی اینو بدون بالا بری پایین بیای دوست دارم
اگرمعجزه ای رخ بدهد وزمان به عقب برگردد به دنیا قول خواهم داد چشم هایم را تا آخرین روز حیاتم روی هم بگذارم : می دانی چرا ؟ می ترسم یک لحظه غفلت کنم ، دوباره تو را ببینم و یک عمر گرفتارت شوم !! تقدیم به بهترینم کسی که مثل هیچکس نیست.
مانند شقایق زندگی کن کوتاه ولی زیبا، مانند پرستو پرواز کن طولانی ولی هدفمند، مانند پروانه بمیر دردناک ولی عاشق
ای دوست دلت همیشه زندان من است آتشکده عشق تو از آن من است آن روز که لحظه وداع من و توست آن شوم ترین لحظه پایان من است.
یه روز وقتی به گل نیلوفر نگاه می کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شاید منم یه روزمثل گل نیلوفر تنها بشم. سریع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتی که میبینم خودم مرداب شدم دنبال یه گل نیلوفر می گردم که از تنهایی نمیرم و حالا می فهمم گل نیلوفر مغرور نیست اون خودشو وقف مرداب کرده.
تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست؟ حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست
برای عشق تو در قلبم سه کوه ساختم اولی کوه وفا دومی کوه صداقت سومی... کوهی که هر وقت بهم گفتی دوست ندارم از اون بندازمت پایین
باران نمی شوم تا بگویی با چه منتی خود را به شیشه می کوبد، ابر می شم تا از نگرانی یک روز بارانی هر روز از پنجره به من نگاه کنی.
علم ثابت کرده شکر در آب حل میشه, پس هیچوقت زیر بارون راه نرو چون شیرین ترین دوستمو از دست میدم. باشه؟
اگه بگم دوست دارم اگه بگم عاشقتم اگه بگم عمر منی اگه بگم نفس منی اگه بگم برات می میرم اگه بگم هستی و نیستیم تویی . . . . . برام لپ لپ می خری ؟؟
بهم گفتی دوستت دارم سرم رو پایین انداختم و گفتم نظر لطفته سرم رو بالا آوردی و تو چشام نگاه کردی و گفتی نظر لطفم نیست نظر دلمه
یک نفر... یک جایی... تمام رؤیایش لبخند توست وزمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه پس هر گاه احساس تنهایی کردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش.
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد . بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم ....
اگه خواستی یه کسی ....عاشق هم نفسی ...عمرشو حیرونت کنه ....جونشو قربونت کنه.....جون مادرت رو من یکی حساب نکن..!!!
من می خوام کبوتر دل تو رو اسیر کنم این دل تشنه رو از چشمه عشقت سیر کنم بزنم به موج دریای خیال عشق تو باقی عمرم و عاشقونه با تو پیرکنم.
بعضی وقتا چشمام به قلبم حسودی شون می شه .. می دونی چرا ؟ چون .. تو همیشه توی قلبمی ولی از چشمم دوری...
زمانی که فکر میکنی در 7 تا آسمون یه ستاره هم نداری یکی یه گوشه ی دنیاست که برای دیدنت لحظه شماری میکنه
عشق یعنی سوختن و ساختن یعنی زندگی را باختن عشق یعنی هر چه بینی عکس یار یعنی انتظار در انتظار عشق یعنی دیده بر هم دوختن یعنی در فراغش سوختن.
دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نیست. من به تو جان می سپارم دل که قابل دار نیست
دل غمگین منو باز تو کمی آروم می کنی / می شکنه طلسم غم آخه جادوم می کنی
بتاب خورشید من ، تا میتوانی بتاب بر زمین و آسمان . بدان من در سینه خورشیدی بس عظیم دارم ، بتاب خورشیدم، با تو هستم و با تو جان میگیرم.
مگه میشه نباشی تو حریر خاطرم / مگه میشه نگذری از کنار پنجره ام / مگه میشه بی هوات لحظه ای نفس کشید / مگه میشه بی چشات رنگ خوشبختی رو دید
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد اگر از شهر غم رفتی مرا هرگز مبر از یاد
چه زیباست به یاد تو با چشمهای خسته گریستن چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم . نازنین من همچون نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم. یک روزه دیکه هم بدون تو گذشت
هر زنی دو مرد را دوست دارد. یکی ساخته تخیلات اوست، و دیگری هنوز به دنیا نیامده!
دل تو اولین روز بهار... دل من آخرین جمعه سال... و چه دورند و چه نزدیک به هم!
قصه ی عشق من و تو به قشنگی خیاله / من و تو ماهی و آبیم که جداییمون محاله
می شود ای دوست آیا آن نگاهت را خرید ؟ / یا برای آسمان ها روی ماهت را خرید؟ / من دلم لبریز از آشوب و زنگار رو غم است / می شود آیینه وش یه لحظه آهت را خرید؟
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است، به چشمانت قسم با بودن تو ، زمستانی ترین روزم بهار است.
عاشق آن نیست که عشق تکه کلامش باشد. عاشق آن است که وفاداری مرامش باشد.
زندگی درک همین امروز است . ظرف دیروز پر از بودن توست . شاید این خنده که امروز دریغم کردی ، آخرین فرصت همراهی ماست.
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن / به اینکه من دوستت دارم حتی یه لحظه شک نکن...
پروانه نمی میرد تا گل به بغل دارد / این سینه نمی میرد تا عشق تورا دارد.
اگه بگم خرابتم قول میدی تعمیرم کنی؟
ای نگاهت رونق فردای من ، در تو معنا می شود دنیای من / ای کلامت بهترین اثبات عشق ، با تو ماندن آرزوی رویای من
وقتی اشکهایم بر روی زمین ریخت تو هرگز ندیدی که چگونه می گریم . تو دلم را با بی کسی تنها گذاشتی و چشمانم را به انتظار نگاهت گریان گذاشتی ...
لبریزتر از هزار پیمانه شدیم دیوانهتر از هزار دیوانه شدیم دیدیم گلی به روی ما میخندد از پیله درآمدیم و پروانه شدیم.
سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی / نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود
خیال می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی / هربار مرا وعده دوزخ دادی / یک بار برو کلاس خیاطی عشق / شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات هستی
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
عشق من تو باش نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم.تو باش تا در دنیای بزرگ تنهاییم تنها ترین باشی..
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم
دلم همچو آسمان،پر از ابرهای بارانیست، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند....
آری دوستی دو نیمه دارد نیمی از آن عشقی است که دل تو را بیقرار کرده است و نیمی دیگر آن محبتی است که در دل من می تپد
فرشته ها وجود دارن اما بعضی وقتا چون بال ندارن ما بهشون میگیم دوست
با لمس عشق و محبت می توان شیطان را از قلبها بیرون راند. (تنسی ویلیامز)
عشق تاج زندگانی و سعادت جاودانی است. (گوته)
مرگ از زندگی پرسید چرا من تلخم و تو شیرینی؟ زندگی در جواب گفت : چون من دروغم و تو حقیقت
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه را تر کردم وقتی که شکست بغض تنهایی من وابستگی ام را به تو باور کردم
گر چه راه صعب است ، اما تو به صعود ادامه بده ، شاید قله در یک قدمی تو باشد
هر وقت آرام می شوید ، از قلبتان تشکر کنید که دستتان را به دامان آسمان رسانده است
در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، آغاز دیدار است . ( دکتر شریعتی )
اگر می خوای ارزشت را نزد خدا بدانی ، نگاه کن ببین ارزش خدا نزد تو در وقت گناه چه قدر است ؟
کیسه کوچک چایی تمام عمر دلباخته ی لیوان بود ، ولی هر بار که حرف دلش را می زد صدایش در آب جوش می سوخت ... کیسه کوچک چای با یک تیکه نخ رفت ته لیوان و حرف دلش را آهسته گفت ؛ ... لیوان سرخ شد!
میدونی چقدر دوست دارم؟ به تعداد تارای موی سرت ضرب در تعداد نفسهایی که تا اخره عمرت میکشی به علاوه تعداد ه هرچی ستاره تو اسمونه
مثل شقایق زندگى کن:کوتاه اما زیبا،مثل پرستو کوچ کن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمیر:دردناک اما...عاشق
رویاهایم را تکه تکه کرده ام وبه حراج می گذارم رویاهایم را می فروشم تا بتوانم به جایش کابوس را قسطی بخرم
اگر خنده از لبهایم گریزد" اگر اشک از چشمهایم گریزد" اگر از گریه دریایی بسازم" اگر از خنده رویایی بسازم" لحظه ای از یاد تو دور نخواهم ماند
می خوام قلکم رو بشکنم و با نصف پولش نازت رو بخرم و بانصف دیگه اش مداد رنگی بخرم تا نازت رو بکشم
کاشانه ان نیست که جمشید بنا کرد کاشانه ان است که لیلی بنا کرد ویرانه ان نیست که چنگیز فرو ریخت ویرانه دل ماست که با گوشه ی چشمت صد سال بنایم را یک باره فرو ریخت
پرسیدم عشق چیست؟ گفت: آتشی است. گفتم مگر آن را دیده ای؟ گفت نه در ان سوخته ام
قلب آدم مثل جزیره دور افتاده است اینکه کسی واسه اولین بار پا به این جزیره می گذاره مهم نیست مهم اون کسی که در جزیره می مونه و نمیره
یکی از بهترین ها می گوید: اگر کسی واقعاً یکی را دوست داشته باشد، بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش، پس مواظب خودت باش.
من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیز اعتقاد دارم یکی خدا و دیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری خوشبختی تو من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن
هر انسان لبخندی از خداست تبریک به تو که زیباترین لبخندی
بهترین لحظه زمانیست که فکر میکنی فراموشت کردم امّا ناگهان اس ام اسی از طرفه من میرسه که میگه: میمیرم برات
کیسه ی کوچک چای تمام عمر دلباخته ی لیوان شد. ولی هر بار که حرف دلش را می زد صدایش توی اب جوش می سوخت . کیسه ی کوچک چای با یک تکه نخ رفت ته لیوان. حرف دلش را اهسته گفت ... لیوان سرخ شد
زندگی را نمی توان تحمل کرد، مگر آن که اندکی دیوانگی چاشنی آن کرد.
کاش می دونستی دل تخته سیاه نیست وقتی که می آیی اسمت رو روی اون بنویسی و هر وقت دلت خواست بری اسمت رو از روش پاک کنی
سخته یکی بهت بگه ستاره شوبچینمت یکم که گذشت بگه: دیگه نیا ببینمت.
رو تو یه حساب دیگه میکردم ناراحت نشو ولی تازه میفهمم مردم راست میگن تو آدمه دو رویی هستی: *یه روت ماه* یه روت گل یکی از یکی قشنگتر.!!
شما طبقه قانون 28 ماده 5 قوانین دوستی به حبس ابد در قلب من محکوم هستید آیا اعتراضی دارید؟
یارو میره توالت با دهن خونی میاد بیرون. میگن: چی شده؟ میگه: مسواکش خیلی بزرگ بود.
به یه آدمی توپ فوتبال نشون میدن میگن: چیه؟ میگه: شطرنج گردالی.
یه روز یه آدمی شکر می خره برای اینکه مورچه نخوره روش می نویسه نمک.
امیدوارم که پله های رفیع موفقیت رایکی یکی تی بکشی
سعی کن تو زندگی امیدوار باشی، هیچ وقت حسرت چیزایی رو که نداری نخور، مثله زیبایی، تیپ خوب، کلاس بالا و... حالا مگه من که دارم چیکار کردم!!
خدایا! به من رفیقی بده که با من گریه کند. دوستی که با من بخندد را خودم پیدا خواهم کرد !
خوش بین کسی است که جدولش را با خودنویس حل میکند
آدم به 6 دلیل شانس آورد(اونم چه شانسی ) چون حوا نمیتونست اینارو بهش بگه: 1-من آدمت کردم 2_برو از شوهرای مردم یاد بگیر 3_دیشب کجا بودی؟ 4_چرا پولاتو می دی مادرت؟ 5-چرا به اون زنه نگاه کردی؟ 6-می دونی من چند تا خواستگار داشتم؟
اگه یه روز فکر کردی که یه نفر هر جا می ری دنبالته و هر مشکلی واست پیش میاد واسش مهمه و میخواد بهت کمک کنه مطمئن باش که اون من نیستم
نگاه کن به پشتت ببین دم داری؟ :: :: :: :: :: :: :: :: :: نداری؟ پس خودشی چون خر ما از کرگی دم نداشت
زنگ در خونه تم ..هر کی تو رو بخواد اول باید منو بزنه.
میگن خدا ابر رو به گریه می اندازه تا گل بخنده پس هر وقت بارون اومد یادت باشه بخندی
دیشب فرشته ای به خوابم اومد و دستش و به طرفم آورد و گفت: گل یا پوچ؟ گفتم گل. دستش رو باز کرد و تو رو به من داد...
اگر می خواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد، باور محال بودنش را عوض کن.
شریعتی: دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است . زندگی یعنی این.....
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است بنویسید زمین کوچه ی سرگردانی است او در این معبر پرحادثه عابر بوده است
وقتی نمیتونی فریاد بزنی ناله نکن!! خاموش باش قرن ها نالیدن به کجا انجامید؟؟...
تو محکومی به زندگی کردن تا شاهد مرگ آرزوهای خودت باشی!(دکتر شریعتی)
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی.
بر دریچه ی قلبم نوشتم ورود ممنوع ! عشق آمد و گفت : بی سوادم !!
روزی عشق از دوستی پرسید تفاوت منو تو در چیست؟ دوستی گفت من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی..... من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ
اگه بعد از 120 سال رفتی اون دنیا گفتن یکی حلالت نکردخه سر پل صراط منتظرته اون منم که به این بهونه می خوام یه بار دیگه ببینمت
دیشب اشک آمد به خوابم. گفت قهری با من . گفتم مگه میشه با آشنای دیرینمم..... ؟! گفت گله دارم . پرسیدم چرا؟ نگاهم کرد و گفت او کیست که تو را از من رانده؟ خواستم چشمش نکند به دروغ گفتم گریه می کنم . خواستن توانستن است به کار نیامد دست به دامان پیاز شدم..........
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی افسرده و دلتنگ چرا مثل منی من عاشق اویم که رنگم شده زرد تو عاشق کیستی که هم رنگ منی
ترس از عشق، ترس از زندگی است، آنان که از عشق می گریزند، مردگانی بیش نیستند. برتراند راسل
کسب کن لحظه هایم را که دریای چشمانت سراب مهربانی است
می کشمت سوی خویش . این کشش قلب ماست .. قلب تو گر آهن است. قلب من آهنرباستزخم زندگی ام تویی ..
همه به زخم هایشان دستمال می بندند . . . . . . ولی من به تو دل بسته ام .
گر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید .. حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند!!
ین دیوانگیست ... که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم... این دیوانگیست ... که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنی
اگر خوبی بدی از ما دیدی حلال کن . من فردا باید برم بیمارستان برای جراحی دریچه قلب . آخه میخواهم یه دریچه بگذارم که فقط به روی تو باز بشه
چگونه شیشه شوم وقتی نگاهت از سنگ است